کلمه جو
صفحه اصلی

طارمی


مترادف طارمی : نرده، دست انداز

برابر پارسی : تارمی، نرده

فارسی به انگلیسی

balustrade, patio

balustrade


فارسی به عربی

سور

مترادف و متضاد

patio (اسم)
ایوان، طارمی، حیاط، پاسیو

balustrade (اسم)
نرده، طارمی

fence (اسم)
طارمی، حصار، دیوار، خاکریز، پرچین، شمشیر بازی، چپر، خریدار مال دزدی، محجر

دست‌انداز


۱. نرده
۲. دستانداز


فرهنگ فارسی

تارمی: نرده چوبی یافلزی جلوایوان یاجای دیگر
( صفت ) ۱ - نرده چوبی یا آهنی که در اطراف محوطه یا باغی نصب کنند . ۲ - دست انداز ستن آوند .
میر دوست از شعرای طارم بوده دوازده سال بمجاورت و خدمت روضه رضویه اشتغال داشته و همایون پادشاه ویرا از هواخواهان خویش میشمرده است .

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص نسب . ) ۱ - نردة چوبی یا آهنی که اطراف محوطه یا باغی نصب کنند. ۲ - دست انداز.

لغت نامه دهخدا

طارمی. [ رَ ] ( اِ ) نرده. پکوک. || دست انداز. ستن آوند. رجوع به طارم شود.

طارمی. [ رَ ] ( اِخ ) میردوست از شعرای طارم بوده دوازده سال بمجاورت و خدمت روضه رضویه اشتغال داشته و همایون پادشاه وی را از هواخواهان خویش میشمرده است. این شعر بدو منسوب است :
چاکها کز دست عشقش در گریبان من است
هر طرف راهیست کز جانان سوی جان من است.
( از صبح گلشن ص 260 ).

طارمی . [ رَ ] (اِ) نرده . پکوک . || دست انداز. ستن آوند. رجوع به طارم شود.


طارمی . [ رَ ] (اِخ ) میردوست از شعرای طارم بوده دوازده سال بمجاورت و خدمت روضه ٔ رضویه اشتغال داشته و همایون پادشاه وی را از هواخواهان خویش میشمرده است . این شعر بدو منسوب است :
چاکها کز دست عشقش در گریبان من است
هر طرف راهیست کز جانان سوی جان من است .

(از صبح گلشن ص 260).



فرهنگ عمید

۱. نردۀ چوبی یا فلزی که جلو ایوان، باغچه، یا جای دیگر درست می کنند.
۲. [مجاز] ایوان.

دانشنامه عمومی

طارَمی (عربی: درابزین‎، لاتین: Baluster) یا تارُمی یا داروزین یا نرده یک عنصر معماری به شکل ستونی نسبتاً کوتاه است که جلوی ایوان، باغچه، یا در کنارهٔ پلکان چیده می شود تا به عنوان چینه ای از ورود یا سقوط کردن افراد جلوگیری کند یا به عنوان تکیه گاهی برای هندریل به کار برود. طارمی می تواند ساده یا تراش خورده باشد، جنس آن می تواند سنگ، چوب، یا فلز باشد، و مقطع آن معمولاً مربع یا دایره شکل است.
به محجر یا دیوارمانندی که از چیده شدن طارمی ها شکل می گیرد تارم گفته می شود.

جدول کلمات

نرده

پیشنهاد کاربران

طارِمی
تارمی - دیواری از چوب یا آهن که جلوی باغ یا ایوان بسازند، نرده ی چوبی یا آهنی که اطراف محوطه یا باغی نصب کنند، حصار، دست انداز!

سَنگر، حِفاظ - رجوع شود به گارد ( فرانسوی )


کلمات دیگر: