برابر پارسی : گداختن
ذوب کردن
برابر پارسی : گداختن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
ذب , وجد
مترادف و متضاد
پایه زدن، ریختن، قالب کردن، ساختن، ساختمان کردن، تشکیل دادن، تاسیس کردن، بر پا کردن، بنیاد نهادن، ذوب کردن، قالب ریزی کردن
ریختن، اب شدن، گداختن، ذوب کردن
اب کردن، گداختن، ذوب کردن، تبدیل باب کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - گداخته کردن آب کردن . ۲ - درجه حرارت موادی مانند سنگ یخ فلز و غیره را بالا بردن تا گداخته شود و سیلان یابد .
فرهنگ معین
(ذُ. کَ دَ ) [ فا - ع . ] (مص م . ) ۱ - گداخته کردن ، آب کردن . ۲ - درجة حرارت موادی مانند سنگ ، یخ ، فلز و غیره را بالا بردن تا گداخته شود و سیلان یابد.
واژه نامه بختیاریکا
تَوِنیدن
کلمات دیگر: