مترادف ماتم گرفتن : عزاگرفتن، به سوگ نشستن، سوگوار بودن، پرسه نشینی کردن، غصه خوردن، محزون بودن، غمگین بودن
برابر پارسی : سوگ گرفتن، اندوهگین
to mourn (for or over)
grieve, mourn
عزاگرفتن، به سوگ نشستن، سوگوار بودن، پرسهنشینی کردن
غصه خوردن، محزونبودن، غمگین بودن
۱. عزاگرفتن، به سوگ نشستن، سوگوار بودن، پرسهنشینی کردن
۲. غصه خوردن، محزونبودن، غمگین بودن