کلمه جو
صفحه اصلی

غافلگیر


برابر پارسی : ناگه گیر

فارسی به انگلیسی

unwary


unwary, attacking unawares, surprised, attacked unawares

فارسی به عربی

الی وراء

مترادف و متضاد

taking unawares (صفت)
غافلگیر

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) کسی که بی خبر بر دیگری حمله ور شود . ۲ - ( صفت ) آنکه دیگری وی را در حین اجرای عملی ( غالبا غیر منتظر ) بیند .

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص . ) شخصی که بی خبر با وضع یا کیفیتی مواجه شود.

لغت نامه دهخدا

غافل گیر. [ ف ِ ] ( نف مرکب ) کسی که بی خبر بر کسی حمله ور شود. ( آنندراج ).غافل گیرنده. سگ غافلگیر، سگ هرزه مَرَس :
بکش سگ را مهل تا پیر گردد
که چون شد پیر غافل گیر گردد.
|| ( ن مف مرکب ) به غفلت گرفته شده. و با کلمات کردن و شدن و گشتن ترکیب شود: غافل گیر کردن. غافل گیر شدن. غافل گیر گشتن.

فرهنگ عمید

ناگهانی و بی خبر.
* غافل گیر شدن: (مصدر لازم ) [مجاز] به طور ناگهانی و بی خبر در حالتی پیش بینی نشده قرار گرفتن.

واژه نامه بختیاریکا

کور گر

پیشنهاد کاربران

مواجه شدن با شرایطی خاص بدون انتظار قبلی

ناخبر

دفتر غافلگیر کننده ب انگلیسی چی میشه؟

ناگهان زده

غافلگیر = شگفت زده

شگفت زده - هیجان زده - متعجب

بعد متوجه شدن چیزی یا کاری

سورپرایز

یهویی

مرز بود و نبود. عدم توجه


کلمات دیگر: