old-fashioned shawl worn by women to cover their hair, headdress, headgear, scarf
فارسی به عربی
مندیل
مترادف و متضاد
چارق، حجاب، روسری، لچک، محجر، مقصوره، مقنعه
kerchief(اسم)
سرانداز، چپی، دستمال، روسری، دستمال سر، چارقد، زن روسری پوش
فرهنگ فارسی
( اسم ) پارچه ای مربع شکل مخصوص زنان که آنرا دولا کرده بشکل مثلق در آورند و سپس آنرا در وسط طوری بر روی سر اندازند که طرف زاوی. قایمه در پشت سر و دو زاوی. حاده در طرفین واقع شود. سپس آنرا در زیر گلو محکم کنند.
فرهنگ معین
(قَ ) (اِمر. ) روسری ، پارچه ای نازک و چهارگوش که خانم ها دو تا کرده و با آن موهای سر را می پوشانند.
لغت نامه دهخدا
چارقد. [ ق َ ] ( اِ مرکب ) جامه ای که زنان زیر چادر بر سر افکنند. پارچه ای سه گوشه یا چهارگوشه که زنان بر سر بندند. روسری. روپاک. معجر. مقنعه. خمار. نصیف. شالی که آن را دور سر پیچند و سر و گردن را بدان پوشند و ظاهراً مخفف «چادرقد» باشد. و رجوع بچادر شود.
فرهنگ عمید
پارچۀ نازک چهارگوشه که زنان برسر می کنند.
دانشنامه آزاد فارسی
چارْقَد چارْقَد چارْقَد پوشش سر بانوان ایرانی. این پوشش به نوشتۀ شاردن، از دورۀ صفویه رایج شد و در دورۀ قاجار، به ویژه در دورۀ ناصرالدین شاه، به همراه شلیته و شلوار، بود. چارقد پارچۀ حریر نازک مربع شکلی بود که آن را به صورت مثلث تا می کردند. زاویۀ قائمۀ مثلث پشت سر قرار می گرفت و دو گوشۀ دیگر آن در زیر چانه محکم با سنجاق بسته می شد و از جلو تا روی سینه و شانه ها و کمر را می پوشاند و از پشت نیز تا کمر می رسید. رنگ آن بیشتر سفید بود. زنان هم در خانه و هم در بیرون از منزل از آن استفاده می کردند. توپ پارچه ای چارقد از لوازم جهیزیۀ عروس بود. زنان رجال بزرگ بر چارقد خود گل سینه های یاقوت و الماس نصب می کردند. پارچۀ آن اغلب برودری دوزی شده از جنس ابریشم یا نخ و گاه شال یا تور بود. چارقد قالبی، که سر چارقد را با نشاسته قالب می گرفت، ازجمله چارقدهای رایج در اندرونی ناصرالدین شاه بود که خانم های اندرونی مخترع آن بودند. بهترین نوع آن آفتابگردانی خوانده می شد. روسری، که اکنون رایج است، از انواع چارقد است.