کلمه جو
صفحه اصلی

غارتگری

فارسی به انگلیسی

plundering, robbery

فارسی به عربی

کیس

مترادف و متضاد

robbery (اسم)
سرقت، دزدی، راهزنی، دستبرد، غارت، غارتگری

incursion (اسم)
تعدی، تاخت و تاز، غارت، تهاجم، تاراج و حمله، غارتگری

ransack (اسم)
غارتگری

sack (اسم)
کیسه، ساک، جوال، یغما، خیک، خیگ، گونی، غارتگری، پیراهن گشاد و کوتاه، شراب سفید پر الکل و تلخ

pillage (اسم)
یغما، تاراج، غارت، غارتگری

plunder (اسم)
یغما، تاراج، غارت، چپاول، غارتگری، غنیمت

sacking (اسم)
گونی، غارتگری، چتایی

marauding (اسم)
غارتگری

plundering (اسم)
غارتگری

pillaging (اسم)
غارتگری

فرهنگ فارسی

۱ - عمل غارت کردن . ۲ - راهزنی دزدی.

لغت نامه دهخدا

غارت گری. [ رَ گ َ ] ( حامص مرکب ) دزدی. دزدی کردن. به غارت بردن. چپاول کردن. یغما کردن. به یغما بردن. به تاراج بردن. چپو کردن.

فرهنگ عمید

عمل غارتگر، غارت کردن.

پیشنهاد کاربران

نهب

گرفتن اموال از دیگران یعنی دزدی مجاز


کلمات دیگر: