کلمه جو
صفحه اصلی

چارپاره


مترادف چارپاره : گلوله نامنظم، پاره آجر، پاره خشت

فارسی به انگلیسی

buckshot

فارسی به عربی

دودة بزاقة

مترادف و متضاد

case-shot (اسم)
ساچمه، چارپاره

buckshot (اسم)
چارپاره، ساچمه درشت

lead ball (اسم)
چارپاره

slug (اسم)
چارپاره، ضربت مشت، یک جرعه مشروب، حلزون بی صدف، جانور کندرو، ضربه سنگین زدن، گلوله بی شکل، جانور تنبل، گردونه کندرو، اسب کندرو، تکه فلز خام

گلوله نامنظم


پاره‌آجر، پاره‌خشت


۱. گلوله نامنظم
۲. پارهآجر، پارهخشت


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- هر چیز که بچهار قطعه تقسیم شده باشد. ۲- هر بیتی که بچهار بخش موزون تقسیم شده باشد و سه بخش اول آن مقفی بود و بخش چهارم تابع قافی. قصیده و غزل است . ۲- چهار پاره .
نوعی گلول. تفنگ . قطعات سرب غیر منتظم بریده کوچکتر از گلوه و بزرگتر از ساچمه . یا نوعی رقص . یا نام سازیکه چهار وصل دارد . یا وصل. کفش . یک جفت زنگ رقاصی . یا یک چهارم خشت و آجر که در بنایی مصطلح است .

لغت نامه دهخدا

چارپاره. [ رَ / رِ ]( اِ مرکب ) نوعی گلوله تفنگ. قطعات سرب غیر منتظم بریده کوچکتر از گلوله و بزرگتر از ساچمه. گلوله تفنگ که چهار یک گلوله های عادی است. نوعی گلوله غیر مدور که از سرب میریزند و بیشتر در تفنگ های سرپر قدیم.بکار میرفت. نوعی ساچمه بزرگ. یک قسمت از چهار قسمت گلوله تفنگ. قسمی گلوله مخصوص تفنگ و توپ. گلوله را چون به چهار قسمت کنند هر قسمت آن چهارپاره است که بجای ساچمه در تفنگ بکار برند. || نوعی رقص. ( آنندراج ). || نام سازی که چهار وصل دارد. ( آنندراج ). || وصله کفش. ( ناظم الاطباء ). یک جفت زنگ رقاصی. ( ناظم الاطباء ) :
به چارپاره زنگی به باد هرزه دزد
به بانگ زنگل نباش و کُم کُم نقاب.
خاقانی.
|| یک چهارم خشت و آجر که در بنایی مصطلح است. پاره های آجر.

دانشنامه عمومی

چارپاره (فشنگ). چارپاره، که آن را چهارپاره نیز می نویسند، گونه ای فشنگ ساچمه ای است که ساچمه های آن بزرگ تر از ساچمه های فشنگ های ویژه زدن پرندگان و حیوانات کوچک است. از چارپاره برای شکارهای بزرگ تر مانند خرگوش و روباه و حتی کل و بز و قوچ و میش استفاده می شود، گرچه این کار در برخی کشورها از جمله ایران، بدون داشتن پروانه شکار ممنوع است.در ایران حمل چارپاره 5الی6ماه حبس تعزیری دارد. برخی انواع آن در نیروهای نظامی و پلیس نیز به کار گرفته می شود.

گویش مازنی

/chaar paare/ از انواع گلوله ی تفنگ

پیشنهاد کاربران

چارپاره: [ اصطلاح شکار] فشنگ با ساچمه های بزرگ


کلمات دیگر: