۱ - تهیدستی فقر ۲ - عدم اختیار را گویند که علم و عمل از او مسلوب شده باشد
منسوب به فقیر که انتساب اجدادی است .
منسوب به فقیر که انتساب اجدادی است .
فقیری . [ ف َ ] (اِخ ) مردی عامی است اما بغایت آزاده و فارغ البال است . طبعش بد نیست . از اوست این مطلع:
ساخت پابوس تو ای سرو سرافراز مرا
هرکه را میل بدین نیست مسلمان نبود.
(از مجالس النفائس میر علیشیر نوایی ترجمه ٔ فارسی چ حکمت ص 166).
سعدی .
خواجو.
فقیری . [ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب به فقیر که انتساب اجدادی است . (از سمعانی ).