کلمه جو
صفحه اصلی

بیرین کردن

فرهنگ فارسی

فریز کردن ٠ چیدن ٠ بریدن پشم گوسفند و موی بز و امثال آن ٠

لغت نامه دهخدا

بیرین کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) فریز کردن. چیدن. بریدن پشم گوسفند و موی بز و امثال آن. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: