کلمه جو
صفحه اصلی

معاذه

فرهنگ فارسی

افسون و تعویذ افسون

لغت نامه دهخدا

معاذة. [ م َ ذَ ] (ع مص ) پناه گرفتن به کسی . (تاج المصادر بیهقی ). پناه بردن و گویند معاذةاﷲ ای اعوذ بالله و کذا معاذة وجه اﷲ. (منتهی الارب ). پناه بردن . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


( معاذة ) معاذة. [ م َ ذَ ] ( ع مص ) پناه گرفتن به کسی. ( تاج المصادر بیهقی ). پناه بردن و گویند معاذةاﷲ ای اعوذ بالله و کذا معاذة وجه اﷲ. ( منتهی الارب ). پناه بردن. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معاذة. [ م َ ذَ ] ( ع اِ ) افسون و تعویذ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). افسون. ج ، معاذات. ( از اقرب الموارد ). تعویذ. عوذ. رقیه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معاذة. [ م َ ذَ ] (ع اِ) افسون و تعویذ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). افسون . ج ، معاذات . (از اقرب الموارد). تعویذ. عوذ. رقیه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).



کلمات دیگر: