کلمه جو
صفحه اصلی

اشک خونی

فرهنگ فارسی

اشک خونین . اشک سرخ

لغت نامه دهخدا

اشک خونی. [ اَ ک ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشک خونین. اشک سرخ. و رجوع به اشک پیازی و اشک جگرگون و اشک حنائی و اشک خون آلوده و اشک خونین شود.


کلمات دیگر: