کلمه جو
صفحه اصلی

معافری

فرهنگ فارسی

احمد ابن محمد بن ابی عبدالله بن ابی عیسی معافری اندلسی مکنی به ابی عمر از مفسران و محدثان است .

لغت نامه دهخدا

معافری . [ م َ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به معافر. (از انساب سمعانی ). جامه ای است منسوب به معافر و آن حیی از یمن باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مَعافِر و معافریة شود.


معافری. [ م َ ف ِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به معافر. ( از انساب سمعانی ). جامه ای است منسوب به معافر و آن حیی از یمن باشد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مَعافِر و معافریة شود.

معافری. [ م َ ف ِ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن ابی عبداﷲبن ابی عیسی معافری اندلسی مکنی به ابی عمر [ متوفی به سال 429 هَ. ق. ) از مفسران و محدثان است. اصل وی از طلمنکه ( ناحیه ای در مرز اندلس شرقی ) است اما در قرطبه سکنی گزید و سپس به مشرق رفت. او را تصانیف گرانقدری است از آن جمله است : «الدلیل الی معرفة الجلیل » و «تفسیرالقرآن » و «الوصول الی معرفة الاصول » و «البیان فی اعراب القرآن » و جز اینها. وی در طلمنکه درگذشت. ( ازاعلام زرکلی ج 1 ص 173 ).

معافری. [ م َ ف ِ ] ( اِخ ) رجوع به عسامةبن عمر شود.

معافری . [ م َ ف ِ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن ابی عبداﷲبن ابی عیسی معافری اندلسی مکنی به ابی عمر [ متوفی به سال 429 هَ . ق .) از مفسران و محدثان است . اصل وی از طلمنکه (ناحیه ای در مرز اندلس شرقی ) است اما در قرطبه سکنی گزید و سپس به مشرق رفت . او را تصانیف گرانقدری است از آن جمله است : «الدلیل الی معرفة الجلیل » و «تفسیرالقرآن » و «الوصول الی معرفة الاصول » و «البیان فی اعراب القرآن » و جز اینها. وی در طلمنکه درگذشت . (ازاعلام زرکلی ج 1 ص 173).


معافری . [ م َ ف ِ ] (اِخ ) رجوع به عسامةبن عمر شود.



کلمات دیگر: