پناه دادن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
سیاج , ماوی , ملجا , منزل , میناء
مترادف و متضاد
جا دادن، منزل دادن، پناه دادن، خانه نشین شدن، منزل گرفتن
پنهان شدن، پوشاندن، پناه دادن، استحکامات ساختن، خودرادرجانپناه جادادن
منزل دادن، محافظت کردن، پناه دادن
لنگر انداختن، پناه دادن، پناه بردن
پناه دادن، پناه بردن
پناه دادن، نرده کشیدن، حفظ کردن، شمشیر بازی کردن، نرده دار کردن
محصور کردن، پناه دادن، در داربست جا دادن، در سایبان نشاندن
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) در حمایت خویش گرفتن زنهار دادن پشتی کردن اعاذه ( ترجمان القر آن ص ۲ . ) ۱۱- ( مصدر ) پناه بردن پناه گرفتن
زنهاز دادن پشتی کردن
زنهاز دادن پشتی کردن
لغت نامه دهخدا
پناه دادن. [ پ َ دَ ] ( مص مرکب ) زنهار دادن. در حمایت خویش گرفتن. پشتی کردن. اعاذه. ایواء. تاویة. تحصیه.صری. خفر؛ پناه دادن کسی را. ( منتهی الارب ). || پناه بردن : و چنانکه مرغ پناه به آشیان دهد ایشان پناه بذکر من دهند. ( کیمیای سعادت ). متوجه مرد گشته برسیدند و پناه بدو دادند. ( جهانگشای جوینی ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] در حمایت خویش گرفتن را پناه دادن می گویند که از آن در باب حج و جهاد بحث شده است.
از شرایط اهل ذمه پناه ندادن به جاسوس مشرک است.
پناه دادن و حرم
کسیکه بهواسطه جنایتی درخارج حرم، حد، تعزیر یا قصاص بر او ثابت شده است اگر به حرم پناه ببرد، مردم باید برای بیرون آمدن از حرم بر او سخت بگیرند. از راههای سختگیری، پناه ندادن به او است.
از شرایط اهل ذمه پناه ندادن به جاسوس مشرک است.
پناه دادن و حرم
کسیکه بهواسطه جنایتی درخارج حرم، حد، تعزیر یا قصاص بر او ثابت شده است اگر به حرم پناه ببرد، مردم باید برای بیرون آمدن از حرم بر او سخت بگیرند. از راههای سختگیری، پناه ندادن به او است.
wikifeqh: پناه_دادن
پیشنهاد کاربران
اجاره
Give sanctuary
الجا
کلمات دیگر: