کلمه جو
صفحه اصلی

باق

فرهنگ فارسی

( اسم ) سازی است از مقیدات آلات ذوات النفخ بطول یک وجب و دارای سوراخهای و زبانه هایی بر دهان. آن.

لغت نامه دهخدا

باق. [ قِن ] ( ع ص ) برابر فانی. باقی. ( تاج العروس ). و رجوع به بقا و باقی شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی بَاقٍ: باقی -ماندگار
معنی بَاغٍ: ستمگر(باغی) - متجاوز- افراط کار- از حد گذرنده
ریشه کلمه:
بقی (۲۱ بار)

گویش بختیاری

باغ.



کلمات دیگر: