کلمه جو
صفحه اصلی

باقلانی

فرهنگ فارسی

نام بندی و پلی است

لغت نامه دهخدا

باقلانی.[ ق ِ ] ( ص نسبی ) باقلی فروش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). منسوب است به باقلی که داد و ستد آنرا افاده می کند. ( از انساب سمعانی ). منسوب به باقلاست. ( روضات الجنات ص 716 ). نسبت به باقلی و باقلاء و فروش آن است و این نوع نسبت نادر است مثل نسبت صنعا و صنعانی ، و بهراء و بهرانی. ( از وفیات الاعیان ج 3 صص 1 - 4 ).

باقلانی. [ ق ِ ] ( اِخ ) ابوبکر الطیب . استاد علمای زمان خود بود معاصر قادر خلیفه و سلطان محمود غزنوی. از رسول ( ص ) مرویست که در دین اسلام بهر صد سال عالمی خیزدکه وجود او سبب رواج کار دین و اسلام باشد و اهل جهان را استاد و راهنما باشد و علمای حدیث در سده اول عمر عبدالعزیز مروانی و در سده دوم امام شافعی مطلبی و در سده سوم ابوالعباس احمدبن شریح و در سده چهارم ابوبکر طیب باقلانی... بوده اند. ( از تاریخ گزیده چ عکسی ص 804 و 808 ). و صاحب روضات الجنات آرد: قاضی ابوبکر محمدبن طیب بن محمد باقلانی اشعری بصری ، متکلم مشهور، بروایت ابن خلکان امام مذهب شیخ ابوالحسن رئیس اشاعره بود، در بغداد سکونت داشت و تصانیف فراوان در علم کلام دارد و ریاست در این مذهب به او پایان یافت ، بین او و ابوسعید هارونی مناظراتی رفته است و قاضی در آن سخن بسیار گفته ، قاضی مذکور روز یکشنبه هفت روز مانده از ذی قعده سال 403 هَ. ق. وفات یافت و فرزندش حسن بر او نماز گزارد و ابتدا در خانه اش به دروازه مجوس سپرده و سپس در مقبره باب حرب دفن شد. ( از روضات الجنات چ تهران ص 716 ). زرکلی در الاعلام آرد: محمدبن طیب بن محمد شرقی فاسی مالکی در مدینه سکونت داشت . محدث لغوی بود، ازکتب او «مسلسلات » در حدیث و فیض نشرالانشراح حاشیه برکتاب اقتراح سیوطی در نحو و حاشیه بر قاموس و شرح نظم فصیح ثعلب و شرح کفایة المتحفظ و شرح کافیه ابن مالک و شرح شواهد الکشاف و حاشیه بر مطول و رحلة است. او در فارس متولد شد و در مدینه درگذشت. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 909 ). و سیوطی می نویسد: از جمله کسانی که در روزگار او [ القادر باﷲ خلیفه عباسی ] وفات یافتند، قاضی ابوبکر باقلانی بود. ( از تاریخ الخلفای سیوطی ص 275 ). عالم مشهور قاضی ابوبکر محمد باقلانی متوفی سنه 403 هَ. ق. مذهب اشعری داشت و در تأیید و ترویج این طایفه کوشش بسیار کرد. ( غزالی نامه ص 60 ). پس از ابوالحسن اشعری شاگردانش مانند ابن مجاهد و دیگران طریقه او را دنبال کردند و این طریقه را قاضی ابوبکر باقلانی از آنان گرفت و آنرا تهذیب کرد. پس از اوامام الحرمین ابوالمعالی پدید آمد و کتاب شامل را املاء کرد. ( از ترجمه مقدمه ابن خلدون ص 955 ). و نیز رجوع به فهرست اعلام همان کتاب شود. ابن خلکان گوید:

باقلانی . [ ] (اِخ ) نام بندی و پلی است . (غیاث اللغات ). خاقانی در قصیده ای بمطلع:
از سر زلف تو بویی سربمهر آمد بما
جان به استقبال شد کای مهر جانها تا کجا.
که بر بدیهه در مدح شروانشاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بند باقلانی گفته است گوید:
هم ز پیش آب حیوان سد ظلمت برگرفت
هم میان آب کر سدی دگر کرد ابتدا
از نهیب این چنین سد کوست فتح الباب فتح
سد باب الباب لرزان شد بزلزال فنا
وز ملایک نعره ها برخاست کآنک بر زمین
شاه بند باقلانی بست ، یا بند قبا.

خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ).


از همین قصیده برمی آیدکه سد یا بند باقلانی را منوچهر پادشاه شروان ممدوح خاقانی بر روی رود کر بسته است .

باقلانی . [ ق ِ ] (اِخ ) ابوبکر الطیب . استاد علمای زمان خود بود معاصر قادر خلیفه و سلطان محمود غزنوی . از رسول (ص ) مرویست که در دین اسلام بهر صد سال عالمی خیزدکه وجود او سبب رواج کار دین و اسلام باشد و اهل جهان را استاد و راهنما باشد و علمای حدیث در سده ٔ اول عمر عبدالعزیز مروانی و در سده ٔ دوم امام شافعی مطلبی و در سده ٔ سوم ابوالعباس احمدبن شریح و در سده ٔ چهارم ابوبکر طیب باقلانی ... بوده اند. (از تاریخ گزیده چ عکسی ص 804 و 808). و صاحب روضات الجنات آرد: قاضی ابوبکر محمدبن طیب بن محمد باقلانی اشعری بصری ، متکلم مشهور، بروایت ابن خلکان امام مذهب شیخ ابوالحسن رئیس اشاعره بود، در بغداد سکونت داشت و تصانیف فراوان در علم کلام دارد و ریاست در این مذهب به او پایان یافت ، بین او و ابوسعید هارونی مناظراتی رفته است و قاضی در آن سخن بسیار گفته ، قاضی مذکور روز یکشنبه هفت روز مانده از ذی قعده ٔ سال 403 هَ . ق . وفات یافت و فرزندش حسن بر او نماز گزارد و ابتدا در خانه اش به دروازه ٔ مجوس سپرده و سپس در مقبره ٔ باب حرب دفن شد. (از روضات الجنات چ تهران ص 716). زرکلی در الاعلام آرد: محمدبن طیب بن محمد شرقی فاسی مالکی در مدینه سکونت داشت . محدث لغوی بود، ازکتب او «مسلسلات » در حدیث و فیض نشرالانشراح حاشیه برکتاب اقتراح سیوطی در نحو و حاشیه بر قاموس و شرح نظم فصیح ثعلب و شرح کفایة المتحفظ و شرح کافیه ٔ ابن مالک و شرح شواهد الکشاف و حاشیه بر مطول و رحلة است . او در فارس متولد شد و در مدینه درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 909). و سیوطی می نویسد: از جمله کسانی که در روزگار او [ القادر باﷲ خلیفه ٔ عباسی ] وفات یافتند، قاضی ابوبکر باقلانی بود. (از تاریخ الخلفای سیوطی ص 275). عالم مشهور قاضی ابوبکر محمد باقلانی متوفی سنه ٔ 403 هَ . ق . مذهب اشعری داشت و در تأیید و ترویج این طایفه کوشش بسیار کرد. (غزالی نامه ص 60). پس از ابوالحسن اشعری شاگردانش مانند ابن مجاهد و دیگران طریقه ٔ او را دنبال کردند و این طریقه را قاضی ابوبکر باقلانی از آنان گرفت و آنرا تهذیب کرد. پس از اوامام الحرمین ابوالمعالی پدید آمد و کتاب شامل را املاء کرد. (از ترجمه ٔ مقدمه ٔ ابن خلدون ص 955). و نیز رجوع به فهرست اعلام همان کتاب شود. ابن خلکان گوید:
قاضی ابوبکر محمدبن طیب بن محمدبن جعفر ابن القاسم معروف به باقلانی از متکلمین مشهور بود،... قاضی مذکور در شنبه هفت روز مانده از ذی قعده ٔ سنه 403در بغداد درگذشت و در یکشنبه بخاک سپرده شد. در مرگ او گفته اند:
انظر الی جبل تمشی الرجال به
وانظر الی القبر مایحوی من الصلف
وانظر الی صارم الاسلام مغتمداً
وانظر الی درةالاسلام فی الصدف .
فرزندش حسن بر او نماز گزارد و در خانه اش در درب المجوس دفن و سپس به باب حرب انتقال داده شد. (از وفیات الاعیان ج 3 ص 400). از کتب او اعجاز القرآن و هامش الاتقان فی علوم القرآن سیوطی است . تولد او بسال 338 هَ . ق . بود. (از معجم البلدان ). او از اکابر متکلمین عهد عضدالدوله ٔ دیلمی بود... کتاب اعجاز القرآن و الانتصار و کشف اسرار الباطنیه و ملل و نحل و هدایة المسترشدین از تألیفات اوست . در شصت و پنجسالگی در بغداد وفات یافته ، گاهی او را ابن الباقلانی نیز گویند. از مجالس المؤمنین نقل است که از جمله اهل ضلال که در دست شیخ مفید عاجز و مبهوت بودند قاضی ابوبکر باقلانی است که روزی در مناظره ٔ شیخ مغلوب شد و مانند مرغ رمیده از شاخی بشاخی می پرید... چون شیخ راه پرواز او را بست . باقلانی خواست حرفی بگوید، گفت اءَ لک فی کل قدر مغرفة؛یعنی آیا ترا در هر دیگی کفگیری هست ؟ شیخ در جواب گفت نعم ماتمثلت بادوات ابیک ؛ یعنی خوب کردی که دیگ وکفگیر که از ادوات باقلاپزی پدر تست تمثیل نمودی ... پدر قاضی ابوبکر باقلافروش بوده است . (از ریحانة الادب ج 1 ص 137). و رجوع به ابن باقلانی شود.


باقلانی .[ ق ِ ] (ص نسبی ) باقلی فروش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). منسوب است به باقلی که داد و ستد آنرا افاده می کند. (از انساب سمعانی ). منسوب به باقلاست . (روضات الجنات ص 716). نسبت به باقلی و باقلاء و فروش آن است و این نوع نسبت نادر است مثل نسبت صنعا و صنعانی ، و بهراء و بهرانی . (از وفیات الاعیان ج 3 صص 1 - 4).


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باقلانی (ابهام زدایی). باقلانی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابوبکر باقلانی، باقِلاّنی ، ابوبکر محمد بن طیب (د ۲۳ ذیقعده ۴۰۳ق /۵ ژوئن ۱۰۱۳م )، متکلم نامدار اشعری مذهب • ابواسحاق ابراهیم بن محمد باقلانی اصفهانی، ابواسحاق ابراهیم بن محمد باقلانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری
...


کلمات دیگر: