کلمه جو
صفحه اصلی

حالت دستوری

فرهنگ فارسی

← حالت 2


دانشنامه عمومی

در دستور زبان، حالَت ابزاری است که نقش دستوری یک واژه در جمله را نشان می دهد. برای نمونه با استفاده از حالت، می توان فهمید که آیا یک اسم (نام واژه) در یک جمله، فاعل است، مفعول است یا نقش مِلکی دارد.
حالت نهادی که کنندهٔ کار و نهاد جمله را نشان می دهد.ما به بوستان رفتیم.
حالت مفعولی که مفعول بی واسطه را نشان می دهد.شهریار ما را دید.
حالت کنش گیری که مفعول باواسطه را نشان می دهد.شهریار به ما پول داد.
حالت ازسویی که حرکت از سوی چیزی یا دلیل چیزی را نشان می دهد.از خانه رفت.از افسردگی رنج می برد.
حالت وابستگی که نقش اضافه و شکل ملکی را نشان می دهد.خانهٔ ما بزرگ است.
حالت ندایی که مخاطب جمله را نشان می دهد.سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
حالت مکانی که مکان را جمله نشان می دهد.او در کرج زندگی می کند.
حالت ابزاری که ابزار انجام یک فعل را نشان می دهد.او زمین را با جارو رُفت.
حالت ها معمولاً با چسبیدن یک وند ویژه به واژه یا به عبارت دیگر «صرف شدن یک اسم یاصفت» پدید می آیند. حالت، در زبان های تصریفی و پیوندی موجود است. حالت دستوری در بسیاری از زبان های جهان دیده می شود. زبان هایی مانند فنلاندی (با ۱۶ حالت دستوری) و مجاری از پرحالت ترین زبان های دنیا هستند.
حالت نمایی یکی از روش های مورد استفاده در زبان های مختلف برای نشان دادن ارتباط نحوی میان عناصر جمله است. حالت به نظام نشان دادن اسم های وابسته برای نوع رابطه که با هسته دارند اطلاق می شود و برای نشان دادن رابطه یک اسم با فعل در سطح بند یا رابطه یک اسم با حرف اضافه یا اسم دیگر درصد گروه به کار می رود.
در سطح بند یا جمله، وابسته های فعل شامل موضوع های وابسته به ظرفیت فعل و افزوده های غیر وابسته به ظرفیت فعل هستند. همه این وابسته ها ممکن است با استفاده از حالت نماها نشان داده شود.

فرهنگستان زبان و ادب

[زبان شناسی] ← حالت 2


کلمات دیگر: