کلمه جو
صفحه اصلی

سم پاشی


مترادف سم پاشی : آفت زدایی، آفت کشی، شایعه پراکنی، مخدوش سازی، افترازنی، اختلاف افکنی، تفرقه افکنی

فارسی به انگلیسی

spraying poison, spraying polson

مترادف و متضاد

spraying (اسم)
سم پاشی

فرهنگ فارسی

۱ - پاشیدن سم در جایی برای انهدام حشرات مانند مگس پشه و غیره . ۲ - گفتن سخنانی برای تولید اختلاف در میان جمعی و ایجاد فساد یا تبلیغ بد کردن ضد کسی .

لغت نامه دهخدا

سمپاشی. [ س َ ] ( حامص مرکب ) پاشیدن سم در جائی برای انهدام حشرات ، مانند: مگس ، پشه و غیره. ( فرهنگ فارسی معین ). || بمجاز، گفتن سخنانی برای تولید اختلاف در میان جمعی و ایجاد فساد، یا تبلیغ بد کردن ضد کسی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. پاشیدن سم در جایی برای از بین بردن حشرات.
۲. (کشاورزی ) پاشیدن سم های مختص به گیا هان و درختان برای نابود ساختن آفات نباتی.
۳. [عامیانه، مجاز] تبلیغات بد و گفتن سخنانی که باعث فتنه و فساد و اختلاف میان جمعی از مردم بشود.

پیشنهاد کاربران

سمپاشی در تهران نگارین تندیس با سالها تجربه کاری در زمینه سمپاشی سوسک کابینت , یکی از بهترین هاست.
مشاور تلفنی : 09101867317
لینک : https://sampashi - negarin. com/

سمپاشی کاسپین با تجربه بالا در خدمت شما عزیزان میباشد 09190445812
http://sampashicaspian. ir


کلمات دیگر: