کلمه جو
صفحه اصلی

سنخیت


مترادف سنخیت : تجانس، تناسب، همگونی، توافق، هم نوایی، مناسبت، سازگاری

برابر پارسی : همنمایی

مترادف و متضاد

authenticity (اسم)
صحت، سندیت، اعتبار، سنخیت

origin (اسم)
سر، ماخذ، سنخیت، اصل، عنصر، خاستگاه، منشاء، مبدا، سرمایه، سر چشمه، نسب، مصدر، اصل بنیاد

genesis (اسم)
ریشه، پیدایش، سنخیت، منشاء، تولید، تکوین، سفر پیدایش، طرز تشکیل، پسوند به معنی ایجاد کننده

۱. تجانس، تناسب، همگونی
۲. توافق، همنوایی
۳. مناسبت
۴. سازگاری


فرهنگ فارسی

از یک سنخ بودن

لغت نامه دهخدا

سنخیت. [ س ِ خی ی َ ] ( از ع ، مص جعلی ) از یک سنخ بودن. به گونه و اصل همانندی داشتن.

پیشنهاد کاربران

یعنی هر علت خاصی معلول خاصی داره

سنخیت ب معنی توافق یا تناسب هست


کلمات دیگر: