مترادف نوباوگی : بچگی، صباوت، طفولیت، کودکی، نوجوانی
نوباوگی
مترادف نوباوگی : بچگی، صباوت، طفولیت، کودکی، نوجوانی
فارسی به انگلیسی
incunabula, puberty, youthfulness
مترادف و متضاد
بچگی، صباوت، طفولیت، کودکی، نوجوانی
لغت نامه دهخدا
نوباوگی. [ ن َ / نُو وَ / وِ ] ( حامص مرکب ) نوباوه بودن. رجوع به نوباوه شود :
دهم چار چیزش که بی پنجمند
به نوباوگی برتر از انجمند.
دهم چار چیزش که بی پنجمند
به نوباوگی برتر از انجمند.
نظامی.
کلمات دیگر: