کلمه جو
صفحه اصلی

نیم گرم


مترادف نیم گرم : ولرم

متضاد نیم گرم : سرد، داغ

فارسی به انگلیسی

tepid, lukewarm, lukewarm

tepid, lukewarm


tepid


فارسی به عربی

فاتر

مترادف و متضاد

hypothermal (صفت)
نیم گرم، نسبتا گرم، وابسته به تقلیل درجه حرارت

lukewarm (صفت)
نیم گرم، بی اشتیاق، ولرم

tepid (صفت)
نیم گرم، ولرم

ولرم ≠ سرد، داغ


لغت نامه دهخدا

نیم گرم. [ گ َ ] ( ص مرکب ) شیرگرم. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فاتر. هر مایعی که گرمی آن مانند شیر تازه دوشیده باشد. ( ناظم الاطباء ). نه گرم و نه سرد. ملایم. ممهد. ولرم. ملول. ( یادداشت مؤلف ) : چشمی که سرمازده باشد کاه گندم اندر آب بپزند و آن آب نیم گرم به چشم اندر چکانند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). این آبها و روغنها نیم گرم اندر دهان می دارند و بدان غرغره می کنند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). بامداد کشکاب دهند نیم گرم. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ عمید

آنچه نه داغ باشد نه سرد، ولرم.


کلمات دیگر: