برخش
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
پشت ستور باری پشت اسب .
← جزءجزء کردن
لغت نامه دهخدا
برخش. [ ب َ رَ ] ( اِ ) پشت ستور باری. ( منتهی الارب ). پشت اسب. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
روز هیجا از سر چابک سواری بردری
از برخش و ران اسب خصم کیمخت و بغند.
روز هیجا از سر چابک سواری بردری
از برخش و ران اسب خصم کیمخت و بغند.
سوزنی.
فرهنگستان زبان و ادب
[شیمی] ← جزءجزء کردن
کلمات دیگر: