کلمه جو
صفحه اصلی

مخادع


مترادف مخادع : اغواگر، خدعه گر، فریبکار، مکار، نیرنگ باز

عربی به فارسی

فريب اميز , پرنيرنگ , رذل صفت


مترادف و متضاد

اغواگر، خدعهگر، فریبکار، مکار، نیرنگباز


فرهنگ معین

(مَ دِ ) [ ع . ] (اِ. ) ج . مِخْدع . صندوق - خانه ، گنجینه .

لغت نامه دهخدا

مخادع. [ م ُ دِ ] ( ع ص ) مکر و فریب کننده. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). فریب دهنده. ( ناظم الاطباء ).

مخادع. [ م ُ دَ ] ( ع ص ) فریب داده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). و رجوع به مُخادِع شود.

مخادع . [ م ُ دَ ] (ع ص ) فریب داده شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به مُخادِع شود.


مخادع . [ م ُ دِ ] (ع ص ) مکر و فریب کننده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فریب دهنده . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

صندوق خانه ها.
مکرکننده، فریب دهنده.

صندوق‌خانه‌ها.


مکرکننده؛ فریب‌دهنده.



کلمات دیگر: