کلمه جو
صفحه اصلی

سمبول


برابر پارسی : نماد

فارسی به انگلیسی

Mark, symbol


mark, symbol

فرهنگ فارسی

نشانه، علامت، اشاره، رمز، نمونه، نماینده، نماد
( اسم ) ۱ - شئ یا موجودی که معرف موجودی مجرد و اسم معنی است نشانه علامت . ۲ - مظهر . ۳ - هر نشانه قراردادی اختصاری .

فرهنگ معین

(سَ بُ ) [ فر. ] (اِ. ) مظهر، نماد، نشانه ای که نمایانگر معنایی پنهان باشد، رمز (فره ).

فرهنگ فارسی ساره

نماد



کلمات دیگر: