حسب حال
حسب حالت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حسب حالت. [ ح َ ب ِ ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حسب حال. رجوع به حسب حال شود :
زین جنس یکی نه بلکه صد بیش
میگفت به حسب حالت خویش.
زین جنس یکی نه بلکه صد بیش
میگفت به حسب حالت خویش.
نظامی.
پیشنهاد کاربران
شرح حال
کلمات دیگر: