کلمه جو
صفحه اصلی

تبهر

فرهنگ فارسی

پر گردیدن . یا روشن شدن ابر .

لغت نامه دهخدا

تبهر. [ ت َ ب َهَْ هَُ ] ( ع مص ) پر گردیدن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || روشن شدن ابر. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

وارد بودن به کاری

استادی

تبهر از مهارت می آید یعنی استادی یا مهارت در کاری داشتن

استادی یا خبره در کار ماهر بودن

تبحر = در امری علم بسیار داشتن / تسلط / استادی
تبهر = پُر گردیدن


کلمات دیگر: