خدای بزرگ خدای برتر
خدای تعالی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خدای تعالی. [ خ ُ ت َ لا ]( اِخ ) خدای بزرگ. خدای برتر. کنایه از علام الغیوب. عالم الغیب. عالم الغیب والشهاده. ستارالعیوب. نهان دان. ( یادداشت بخط مؤلف )، ایزد متعال : ابوجعفرامام قائم به امرﷲ امیرالمؤمنین دراز گرداند خدای تعالی زندگی او را. ( تاریخ بیهقی ). که خدای تعالی بندگان عاقل را دوست دارد. ( کلیله و دمنه بهرامشاهی ).
خصمان اسیر قهرتو تا هم بدست قهر
بنیادشان خدای تعالی برافکند.
خصمان اسیر قهرتو تا هم بدست قهر
بنیادشان خدای تعالی برافکند.
خاقانی.
پیشنهاد کاربران
خدای بلندمرتبه
کلمات دیگر: