کلمه جو
صفحه اصلی

هپرو

فرهنگ معین

(هَ پَ ) (اِمص . ) (عا. ) ربودن چیزی را از دست کسی ، قاپیدن .

لغت نامه دهخدا

هپرو. [ هََ پ َ ] (اِ) در تداول عامه ، قاپیدن .ربودن چیزی از دست کسی . و رجوع به هپرو کردن شود.


هپرو. [ هََ پ َ ] ( اِ ) در تداول عامه ، قاپیدن.ربودن چیزی از دست کسی. و رجوع به هپرو کردن شود.

هپرو. [ هََ پ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میداود ( سرگچ ) بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری باغ ملک و 18 هزارگزی جنوب خاوری راه اتومبیل رو باغ ملک به ایذه. ناحیه ای است کوهستانی معتدل و مالاریایی و دارای 500 تن سکنه است.آب آن از رود و چشمه و محصولاتش غلات و برنج میباشد. اهالی به زراعت مشغولند. راه مالرو دارد. ساکنین آن از طایفه ممبینی هستند. معدن گچ در آنجا وجود دارد.این آبادی از محلهای کله پیر، دورتو، پس کره و سرسورد تشکیل شده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

هپرو. [ هََ پ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میداود (سرگچ ) بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری باغ ملک و 18 هزارگزی جنوب خاوری راه اتومبیل رو باغ ملک به ایذه . ناحیه ای است کوهستانی معتدل و مالاریایی و دارای 500 تن سکنه است .آب آن از رود و چشمه و محصولاتش غلات و برنج میباشد. اهالی به زراعت مشغولند. راه مالرو دارد. ساکنین آن از طایفه ٔ ممبینی هستند. معدن گچ در آنجا وجود دارد.این آبادی از محلهای کله پیر، دورتو، پس کره و سرسورد تشکیل شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


واژه نامه بختیاریکا

( هَپِرُو ) هپ+ پرو؛ پرش به قصد حمله و صدمه؛ یورش


کلمات دیگر: