کلمه جو
صفحه اصلی

نانا

فرهنگ اسم ها

اسم: نانا (دختر) (فارسی) (تلفظ: nana) (فارسی: نانا) (انگلیسی: nana)
معنی: پدر و مادر، نعناع

فرهنگ فارسی

ربه النوع ماه در سومر . در مجمع خدایان سومری بزرگترین الهه آسمانی بود و اوتو خدای خورشید فرزند او به شمار می رفت . با سین خدای ماه بابلیان یکی است .
ننه . نام مجسمه ربه النوع ارخ است

لغت نامه دهخدا

نانا. ( اِ ) پدر و مادر. || گیاهی که نعناع نیز گویند. ( ناظم الاطباء ).

نانا. ( اِخ ) نَنَّه. ( دزی ج 2 ص 632 ). نام مجسمه ربةالنوع اِرخ است که در سومر بوده است و آن را «نه نه » هم گفته اند. این مجسمه در حدود 2280 سال ق. م. به دست عیلامی ها - که شهر او را تصرف کردند - به غارت رفت. رجوع به ایران باستان ص 117 شود.

نانا. (اِ) پدر و مادر. || گیاهی که نعناع نیز گویند. (ناظم الاطباء).


نانا. (اِخ ) نَنَّه . (دزی ج 2 ص 632). نام مجسمه ٔ ربةالنوع اِرخ است که در سومر بوده است و آن را «نه نه » هم گفته اند. این مجسمه در حدود 2280 سال ق . م . به دست عیلامی ها - که شهر او را تصرف کردند - به غارت رفت . رجوع به ایران باستان ص 117 شود.


دانشنامه عمومی

نانا ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
نانا (اساطیر نورس)
نانا (رمان)
نانا (مانگا)

دانشنامه آزاد فارسی

نانا (Nana)
رمانی از امیل زولا که در ۱۸۸۰ به زبان فرانسوی منتشر شد. یکی از بیست رمان سلسله رمان های روگون ماکار را تشکیل می دهد. نانا که نامش عنوان کتاب است در محلات فقیرنشین پاریس بزرگ می شود. مدت کوتاهی بازیگری پیشه می کند و سپس موفقیت را در روسپی گری برای اشراف می یابد. گرچه هرزه و نادان است، با مردان ثروتمند زیادی رابطۀ جنسی برقرار می کند. با سنگدلی احساسات عاشقان خود را به بازی می گیرد، ثروتشان را بر باد می دهد، و بسیاری از آنان را که سبب تباهی او شده اند، به فلاکت و حتی خودکشی می کشاند.

نانا (اسطوره). نانّا (اسطوره)
رجوع شود به:سین

واژه نامه بختیاریکا

از گونه ی گیاهان با بوی خوش

پیشنهاد کاربران

بهناز اسممه و نانا لقبم ولی دوتاشو خیلییی دوس دارم هر کی راحته واسش اونو صدا میکنه منو بعضیا نانا میگن بعضیا بهناز . بهناز یعنی بهترین ناز و نانا یعنی پدر و مادر .
به نظر من یعنی محبت والدین : ) ممنون به خاطره خواندن این متن ؛ )

در لری جنوبی ( جنوب خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد ) به نعنا پیشتر می گفتیم نانا.

در یونانی به معنای خاله، عمه است.


کلمات دیگر: