کلمه جو
صفحه اصلی

نتج

فرهنگ فارسی

بچه گرفتن از شتر یا گوسفند و آنچه بدان ماند با نتاج ساختن نافه را اهل وی .

لغت نامه دهخدا

نتج. [ ن َ ] ( ع مص ) بچه گرفتن از شتر و گوسفند و آنچه بدان ماند. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از مصادر زوزنی ). با نتاج ساختن ناقه را اهل وی. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ): نتجها ولداً: ولدها ولداً. ( المنجد ). || نتج الرجل ُ الحامل َ؛ وضعت عنده. ( المنجد ). || خارج شدن چیزی از چیزی و نشوء یافتن آن. ( المنجد ).

گویش مازنی

/nattej/ نهی تلاش کردن – تلاش مکن

نهی تلاش کردن – تلاش مکن



کلمات دیگر: