نتراشیده
فارسی به انگلیسی
rough - hewn, unlicked, uncultivated
مترادف و متضاد
ناهنجار، بایر، زمخت، کشت نشده، نتراشیده
زبر، پرمو، نتراشیده، پوشیدهاز کاهبن، شبیه کاهبن
نتراشیده
فرهنگ فارسی
( اسم ) ناتراشیده .یانتراشیده نخراشیده شخص زمخت ودرشت وخشن وبدسرووضع وجاهل باداب ورسوم معاشرت ناتراشیده .
لغت نامه دهخدا
نتراشیده. [ ن َ ت َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مقابل تراشیده. رجوع به تراشیده شود.
فرهنگ عمید
= ناتراشیده
ناتراشیده#NAME?
واژه نامه بختیاریکا
نَرُندِه؛ نه راپ نه ریپ
کلمات دیگر: