کلمه جو
صفحه اصلی

هده

فارسی به انگلیسی

interest, liberty, title

فرهنگ فارسی

هوده، حق، راست ودرست، سودوفایده، بیهده:ناحق
(اسم ) ۱- حق راست ودرست
موضعی است میان عسقان و مکه یا آن از طائف است .

فرهنگ معین

(هُ دَ یا د )(ص . ) ۱ - حق ، راست و درست . ۲ - فایده .

لغت نامه دهخدا

هدة. [ هََ دَ ] (اِخ ) جایی است در مرالظهران و مدر که گل سفیدی است از آنجا به مکه حمل و نقل می کنند. (معجم البلدان ).


( هدة ) هدة. [ هََ دْ دَ ] ( ع اِ ) آواز فرورفتن دیوار و مانند آن. ( منتهی الارب ). صوت وقع الحائط. ( اقرب الموارد ): سمعت هدة؛ صدای فروریختن دیوار یا صخره ای را شنیدم. ( از اقرب الموارد ).

هدة. [ هََ دَ / هََ دْ دَ ] ( اِخ ) موضعی است میان عسقان و مکه یا آن از طائف است. ( منتهی الارب ). جایی است بین مکه و طائف. ( معجم البلدان ).

هدة. [ هََ دَ ] ( اِخ ) جایی است در مرالظهران و مدر که گل سفیدی است از آنجا به مکه حمل و نقل می کنند. ( معجم البلدان ).
هده. [ هَُ دَ / دِ ] ( اِ ) حق وراست و درست باشد چنانکه بیهده ناحق و باطل و هرزه را گویند. ( برهان ). حق. ( اسدی ). هوده. قیاس کنید با بیهوده و بیهده. ( حاشیه برهان چ معین ) :
مهرجویی ز من و بی مهری
هده جویی ز من و بیهده ای.
رودکی.
|| فائده. ( برهان ).
- بیهده ؛ بیفایده. بی ارزش :
بر در میر تو ای بیهده بستی طمعی
از طمع صعب تر آن را که نه قید است و نه بند.
ناصرخسرو.
به رنج بیهده ای دوست گنج نتوان برد
که بخت راست فضیلت نه زور بازو را.
سعدی.
رجوع به هوده و بیهوده شود.

هده . [ هَُ دَ / دِ ] (اِ) حق وراست و درست باشد چنانکه بیهده ناحق و باطل و هرزه را گویند. (برهان ). حق . (اسدی ). هوده . قیاس کنید با بیهوده و بیهده . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
مهرجویی ز من و بی مهری
هده جویی ز من و بیهده ای .

رودکی .


|| فائده . (برهان ).
- بیهده ؛ بیفایده . بی ارزش :
بر در میر تو ای بیهده بستی طمعی
از طمع صعب تر آن را که نه قید است و نه بند.

ناصرخسرو.


به رنج بیهده ای دوست گنج نتوان برد
که بخت راست فضیلت نه زور بازو را.

سعدی .


رجوع به هوده و بیهوده شود.

هدة. [ هََ دْ دَ ] (ع اِ) آواز فرورفتن دیوار و مانند آن . (منتهی الارب ). صوت وقع الحائط. (اقرب الموارد): سمعت هدة؛ صدای فروریختن دیوار یا صخره ای را شنیدم . (از اقرب الموارد).


هدة. [ هََ دَ / هََ دْ دَ ] (اِخ ) موضعی است میان عسقان و مکه یا آن از طائف است . (منتهی الارب ). جایی است بین مکه و طائف . (معجم البلدان ).


فرهنگ عمید

سود، فایده: مهر جویی ز من و بی مهری / هده خواهی ز من و بیهده ای (رودکی: ۵۲۹ ).

دانشنامه عمومی

هده (Hadda) نام یک پایگاه باستانی یونانی-بودایی مربوط به ناحیهٔ باستانی گندهارا و در گذرگاه خیبر در شش مایلی شهر جلال آباد در شرق افغانستان است.
گندهارا
جنیوس حامل یک دسته گُل، هده، گندهارا، سده دوم و سوم پس از میلاد، موزهٔ گیمه، پاریس.
تندیس سر بودا.
پوشاک یونانی، سده یکم پس از میلاد.

گویش مازنی

/hade/ بده

بده



کلمات دیگر: