کلمه جو
صفحه اصلی

هارو

فرهنگ فارسی

سیاستمدار اسپانیولی ( ۱۶۶۱ - ۱۵۹۸ م . ) برادر زاده دوک اولیوارس متولد والادولید به جای عمویش وزیر فیلیپ چهارم شد ( ۱۶۴۳ ) و معاهده صلح پیرنه را با مازارن ( صدر اعظم فرانسه در دوران کودکی لوئی ۱۴ ) منعقد کرد ( ۱۶۵۹ م . ) .
ماخوذ از یونانی شجاع و بهادر . نام معشوقه اندروس .

لغت نامه دهخدا

هارو. ( یونانی ، ص ) شجاع و بهادر. || ( اِخ ) نام معشوقه اندروس. ( ناظم الاطباء ). نام زن اندروس است و هارو جزیره ای داشت در میان دریا و شبها آتش افروختی تا اندروس به فروغ آتش شناکنان آمدی وپیش هارو رفتی. یک شب بادی شد و آتش را بکشت و اندروس در میان دریا گم شد و بمرد. ( برهان ) ( آنندراج ).

هارو. [ رُ ] ( اِخ ) نام شهری از اسپانیا از ایالت لوگرونو که ده هزار تن سکنه دارد. کرسی ناحیه ای است و تجارت مردم آن شراب است.

هارو. (یونانی ، ص ) شجاع و بهادر. || (اِخ ) نام معشوقه ٔ اندروس . (ناظم الاطباء). نام زن اندروس است و هارو جزیره ای داشت در میان دریا و شبها آتش افروختی تا اندروس به فروغ آتش شناکنان آمدی وپیش هارو رفتی . یک شب بادی شد و آتش را بکشت و اندروس در میان دریا گم شد و بمرد. (برهان ) (آنندراج ).


هارو. [ رُ ] (اِخ ) نام شهری از اسپانیا از ایالت لوگرونو که ده هزار تن سکنه دارد. کرسی ناحیه ای است و تجارت مردم آن شراب است .


گویش مازنی

/haaroo/ پیله بستن کرم ابریشم – آماده شدن کرم برای بستن پیله - بالا رفتن – صعود کردن

۱پیله بستن کرم ابریشم – آماده شدن کرم برای بستن پیله ۲بالا ...



کلمات دیگر: