مترادف مضایقه کردن : خودداری کردن، دریغ ورزیدن، سخت گرفتن، سخت گیری کردن
برابر پارسی : فرو گزاری کردن، فرو گزاردن، فرو گذراری
begrudge, scrimp, spare, stint
خودداری کردن، دریغ ورزیدن
سختگرفتن، سختگیری کردن
۱. خودداری کردن، دریغ ورزیدن
۲. سختگرفتن، سختگیری کردن