کلمه جو
صفحه اصلی

انفعالی

مترادف و متضاد

passive (صفت)
تابع، بی حس، تاثر پذیر، غیر فعال، بی حال، انفعالی، مجهول، کنش پذیر، دستخوش عامل خارجی، مطیع و تسلیم

reactive (صفت)
انفعالی، واکنشی، واکنش دار

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به انفعال : کیفیات انفعالی جنبش انفعالی .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به انفعال ، مربوط به انفعال : جنبش انفعالی . ۲ - مبتنی بر خواسته های دیگران نه تصمیم گیری و ارادة شخصی .

لغت نامه دهخدا

انفعالی. [ اِ ف ِ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به انفعال : کیفیات انفعالی. جنبش انفعالی. ( فرهنگ فارسی معین ). مقابل فعلی. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

غیر ارادی، تابع تصمیم دیگران یا تصمیم با دیگران بودن، تسلط امور بر ما یا تسلط نداشتن بر امور

مبتنی بر خواسته های دیگران نه تصمیم گیری و ارادة شخصی .

غیر ارادی

قبول نکردن وظایف به صورت خجالتی یا شرمندگی

نا خواسته نا خود جوش

برایش فعالیت فیزیکی انجام نشود

تابع تصمیم دیگران بودن، باقدرت ومستقل عمل نکردن، تصمیمات رابه دیگران واگذاردن


کلمات دیگر: