کلمه جو
صفحه اصلی

تحنیک

فرهنگ فارسی

استوار خرد گردانیدن

لغت نامه دهخدا

تحنیک. [ ت َ ] ( ع مص ) استوارخرد گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). تحنیک سن کسی را؛ استوارخرد گردانیدن تجربه ها او را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ). استوارعقل گردانیدن. ( آنندراج ). || مهذب ساختن کودک را. ( اقرب الموارد ). || مالیدن حنک کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). || لبیشه کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بازگردانیدن کسی را. ( اقرب الموارد ). || تحنیک صبی ؛ خرماو غیر آن خائیدن و کام کودک مالیدن. ( شرح قاموس ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( قطر المحیط ). کام کودک مالیدن. ( آنندراج ). کام برداشتن. سغ برداشتن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : عبداﷲ زبیر اول مولودی بود که در اسلام بعد از هجرت خیرالانام به مدینه متولد شد و رسول ( ص ) او را تحنیک فرمود. ( حبیب السیر چ 1 تهران جزء 2 از ج 2 ). || تحنیک میت ؛ برآوردن خرقه از زیر زنخ مرده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَحنیک در فقه به دو اصطلاح به کار رفته یکی در کام گرفتن از نوزاد و دیگری در باز کردن عمامه هنگام نماز.
تحنیک به معنای باز کردن کام نوزاد گذراندن یک یا دو طرف عمامه از زیر چانه می باشد تحنیک به معنای نخست در باب نکاح به کار رفته است.
احکام تحنیک نوزاد
باز کردن کام نوزاد با آب فرات و تربت کربلا و در صورت نبود آب فرات، با آب شیرین بویژه آب باران مستحب است. در صورتی که جز آب شور، آب دیگری نباشد آن را با اندکی خرما یا عسل آمیخته و کام نوزاد را با آن بردارند. همچنین تحنیک با خرما مستحب است. برخی گفته اند: جمع بین روایات این است که بازکردن کام نوزاد با آب فرات و در صورت نبود آن، با آب باران و در هر دو صورت با آمیختن اندکی تربت، شیرینی خرما و یا عسل مستحب است. کسی که این گونه عمل کند به تمامی روایات مربوط به تحنیک عمل کرده است.
احکام تحنیک در میت
از تحنیک به معنای دوم در باب صلات سخن رفته است.نهادن عمامه بر سر میت مرد مستحب است و کیفیّت آن بدین گونه است که از وسط عمامه گرفته و بر سر میّت بپیچانند؛ سپس دو طرف عمامه (طرف چپ و راست) را از زیر چانه (تحت الحنک) گذرانده و بر سینه میت (طرف راست را بر سمت چپ و طرف چپ را بر سمت راست سینه) بیفکنند.
احکام تحنیک در نماز
...


کلمات دیگر: