کلمه جو
صفحه اصلی

خودکاری

فارسی به انگلیسی

automation, automatism

مترادف و متضاد

automation (اسم)
خودکاری، دستگاه تنظیم خودکار

automatization (اسم)
خودکاری، حرکت غیر ارادی، حالت خودکار

لغت نامه دهخدا

خودکاری. [ خوَدْ / خُدْ ] ( حامص مرکب ) عمل خودکار. رجوع به خودکار شود.

دانشنامه عمومی

خودکاری شیوهٔ آفرینش نقاشی و طراحی است که طی آن، هنرمند می کوشد بر هرگونه مهار عقلی و ضمیر آگاه بر حرکات دست خود فایق آید و اجازه دهد که ضمیر نیمه آگاه وی راهبر کنش هنری او باشد. خودکاری در حد تکامل یافتهٔ خود، به ویژه، به کارهای سورئالیست ها و اکسپرسیونیست های انتزاعی قابل اطلاق است. در پیوند با کار نقاشان کنشی همچون جکسون پولاک، خودکاری در اصل تمامی فرایند آفرینش اثر را شامل می گردد، ولی در خصوص کار سورئالیست ها، پس از آن که تصویر، فرم، یا بافت جالبی در ذهن هنرمند شکل می گیرد، بقیه فرایند آفرینش به هدایت ضمیر آگاه و نظارت عقلانی دنبال می شود.
هنر مدرن، نوربرت لینتن، ترجمهٔ علی رامین، نشر نی، چاپ سوم ۱۳۸۶

فرهنگستان زبان و ادب

{automaticity} [روان شناسی] نوعی پردازش شناختی که در آن رفتارهای تمرین شده به سرعت و با تلاش اندک یا بدون توجه آگاهانه انجام می شود متـ . فرایند خودکار automatic process
{automatism} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] کیفیت خودکار بودن یا به صورت ماشینی عمل کردن

پیشنهاد کاربران

خودکاری AUTOMATION :[اصطلاح جامعه شناسی] فرایندهای تولیدی که به وسیله ی ماشین و تنها با حداقل نظارت انسانی تنظیم و کنترل می شود.
منبع https://rasekhoon. net


کلمات دیگر: