استعماری
فارسی به انگلیسی
عربی به فارسی
استعمار طلب , استعمار گراي , بهره جويانه , امپرياليست
فرهنگ فارسی
منسوب به استعمار دولت و کشوری قوی که کشورهای دیگر را مورد استعمار قرار دهد مستعمره طلب دولت استعماری .
مربوط به استعمار
لغت نامه دهخدا
استعماری. [ اِ ت ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به استعمار.
- دول استعماری ؛ دول قوی که بعنوان آباد کردن مملکت ملّتی ضعیف ، آن را تحت سلطه خویش درآورند.
- دول استعماری ؛ دول قوی که بعنوان آباد کردن مملکت ملّتی ضعیف ، آن را تحت سلطه خویش درآورند.
فرهنگستان زبان و ادب
{colonial} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] مربوط به استعمار
پیشنهاد کاربران
یعنی آباد کردن
کلمات دیگر: