آنچه مانع به کار افتادن هوس و خرد باشد
هوش بند
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هوش بند. [ ب َ ] ( نف مرکب ) آنچه مانع به کار افتادن هوش و خرد باشد :
چشم بند است ای عجب یا هوش بند
چون نسوزاند چنین شعله ی ْ بلند.
چشم بند است ای عجب یا هوش بند
چون نسوزاند چنین شعله ی ْ بلند.
مولوی.
کلمات دیگر: