کلمه جو
صفحه اصلی

گمان پذیر

فارسی به انگلیسی

imaginable

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنچه که قابل تصور و گمان باشد . ۲ - عذر پذیر : زان سه نکته که گوش گیرشدش . دل نازک گمان پذیر شدش . ( امیر خسرو )

لغت نامه دهخدا

گمان پذیر. [ گ ُپ َ ] ( نف مرکب ) عذرپذیر. ( از آنندراج ) :
زآن سه نکته که گوش گیر شدش
دل نازک گمان پذیر شدش.
میرخسرو ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: