گمراه کردن بی راه کردن سرگشته کردن
گمره کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گمره کردن. [ گ ُ رَه ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گمراه کردن. بیراه کردن. سرگشته کردن :
نگه دار از آموزگار بدش
که بدبخت گمره کند چون خودش.
نگه دار از آموزگار بدش
که بدبخت گمره کند چون خودش.
سعدی ( بوستان ).
کلمات دیگر: