کلمه جو
صفحه اصلی

اکیله

فرهنگ فارسی

بزی که جهت شکار گرگ و جز آن استاده کنند .

لغت نامه دهخدا

( اکیلة ) اکیلة. [ اَ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) بزی که جهت شکار گرگ و جز آن استاده کنند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اکولة و اکیل شود. || بزی که برای خوردن فربه نمایند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اکولة شود. || چارپایی که آنرا سبع خورده باشد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اکیل شود. || خوردنی و غذا ( چرا که فعیله به معنی مفعوله است ). ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).

اکیلة. [ اَ ل َ ] (ع ص ، اِ) بزی که جهت شکار گرگ و جز آن استاده کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به اکولة و اکیل شود. || بزی که برای خوردن فربه نمایند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به اکولة شود. || چارپایی که آنرا سبع خورده باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به اکیل شود. || خوردنی و غذا (چرا که فعیله به معنی مفعوله است ). (غیاث اللغات ) (آنندراج ).



کلمات دیگر: