کلمه جو
صفحه اصلی

سرتخت

فرهنگ فارسی

نام محله بطهران نزدیک سر چشمه
ده از دهستان کاریزنو میانجام بخش تربت جام شهرستان مشهد .

لغت نامه دهخدا

سرتخت. [س َ ت َ ] ( اِخ ) نام محله ای به طهران نزدیک سرچشمه.

سرتخت. [ س َ ت َ] ( اِخ ) دهی از دهستان کاریزنو میانجام بخش تربت جام شهرستان مشهد. دارای 198 تن سکنه. آب از قنات. محصول آن غلات ، بنشن. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

سرتخت . [س َ ت َ ] (اِخ ) نام محله ای به طهران نزدیک سرچشمه .


سرتخت . [ س َ ت َ] (اِخ ) دهی از دهستان کاریزنو میانجام بخش تربت جام شهرستان مشهد. دارای 198 تن سکنه . آب از قنات . محصول آن غلات ، بنشن . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


دانشنامه عمومی

سرتخت ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
سرتخت (برخوار و میمه)
سرتخت (زرند)
سرتخت ها جنسی از ماهی ها هستند.

گویش مازنی

کسانی که در نمایش تعزیه بر روی تخت نشسته و به اجرای نقش بپردازندسر ...


/sar taKht/ کسانی که در نمایش تعزیه بر روی تخت نشسته و به اجرای نقش بپردازندسر تخت خوان ها معمولا دارای بالاترین پست های سیاسی هستند، مانند: شاهان، خلفا و والیان


کلمات دیگر: