کلمه جو
صفحه اصلی

مدینی

فرهنگ فارسی

محمد بن عمر بن احمد

لغت نامه دهخدا

مدینی. [ م َدْ ی َ نی ی / م َدْ ی َ ] ( ص نسبی ) منسوب به مدین. رجوع به مَدیَن شود.

مدینی. [ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به مدینه اصفهان و مدینه انبار و مدینه بخارا و مدینه جابر میان ری و قزوین و مدینه سمرقند، مدینه و قبره ، مدینةالمبارک و مدینه مرو، و مدینه مولی ، مدینه مصر، مدینه نیشابور، مدینه نسف است. از هر یک این بلاد علما و محدثان برخاسته اند که همه را در نسبت مدینی گویند و منسوب بدین مدینه ها مدینی گویند و منسوب به مدینةالرسول - یثرب - را مَدَنی گویند، تنها برای تمیز. گروهی شق اخیر را درست ندانسته و منسوب به مدینةالرسول را نیز مدینی خوانند.( یادداشت مؤلف ، از معجم البلدان ). انسان منسوب به مدینه یثرب را مدنی گویند و پرندگان و حیوانات دیگررا در نسبت بدین شهر مدینی نامند. ( اقرب الموارد ).

مدینی. [ م َ ] ( اِخ ) محمدبن عمربن احمدبن عمربن محمد اصفهانی مدینی ، مکنی به ابوموسی ، از حافظان و مصنفان حدیث است. به سال 501 هَ. ق. در اصفهان ولادت یافت به مناسبت نسبتش به مدینه اصفهان معروف به مدینی است. سفری به همدان و بغداد کرد. از تألیفات اوست : الاخبار الطوال ، اللطائف ، تمة معرفة الصحابة الوظایف ، عوالی التابعین ، المغیث ، الزیادات. وی به سال 581 هَ. ق. در اصفهان در گذشت. ( الاعلام زرکلی ج 7 ص 202 ) ( ریحانة الادب ج 5 ص 276 ). رجوع به وفیات الاعیان ج 1 ص 486و تتمة المختصر ابن الوردی ج 2 ص 95 و طبقات الشافعیة ج 4 ص 90 و دیگر مآخذ مذکور در الاعلام زرکلی شود.

مدینی . [ م َ ] (اِخ ) محمدبن عمربن احمدبن عمربن محمد اصفهانی مدینی ، مکنی به ابوموسی ، از حافظان و مصنفان حدیث است . به سال 501 هَ . ق . در اصفهان ولادت یافت به مناسبت نسبتش به مدینه ٔ اصفهان معروف به مدینی است . سفری به همدان و بغداد کرد. از تألیفات اوست : الاخبار الطوال ، اللطائف ، تمة معرفة الصحابة الوظایف ، عوالی التابعین ، المغیث ، الزیادات . وی به سال 581 هَ . ق . در اصفهان در گذشت . (الاعلام زرکلی ج 7 ص 202) (ریحانة الادب ج 5 ص 276). رجوع به وفیات الاعیان ج 1 ص 486و تتمة المختصر ابن الوردی ج 2 ص 95 و طبقات الشافعیة ج 4 ص 90 و دیگر مآخذ مذکور در الاعلام زرکلی شود.


مدینی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به مدینه ٔ اصفهان و مدینه ٔ انبار و مدینه ٔ بخارا و مدینه ٔ جابر میان ری و قزوین و مدینه ٔ سمرقند، مدینه و قبره ، مدینةالمبارک و مدینه ٔ مرو، و مدینه ٔ مولی ، مدینه ٔ مصر، مدینه ٔ نیشابور، مدینه ٔ نسف است . از هر یک این بلاد علما و محدثان برخاسته اند که همه را در نسبت مدینی گویند و منسوب بدین مدینه ها مدینی گویند و منسوب به مدینةالرسول - یثرب - را مَدَنی گویند، تنها برای تمیز. گروهی شق اخیر را درست ندانسته و منسوب به مدینةالرسول را نیز مدینی خوانند.(یادداشت مؤلف ، از معجم البلدان ). انسان منسوب به مدینه ٔ یثرب را مدنی گویند و پرندگان و حیوانات دیگررا در نسبت بدین شهر مدینی نامند. (اقرب الموارد).


مدینی . [ م َدْ ی َ نی ی / م َدْ ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به مدین . رجوع به مَدیَن شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مدینی (ابهام زدایی). مدینی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • آدم بن بشر مدینی اصفهانی، آدم بن بشر بن آدم بن سعید مدینی اصفهانی، یکی از محدّثان قرن سوم هجری در اصفهان• آدم بن سعید مدینی اصفهانی، آدم بن سعید مدینی از محدّثین قرن دوم هجری در اصفهان• ابراهیم بن آبان مدینی اصفهانی، ابراهیم بن آبان مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری در اصفهان• ابوالحسن علی بن عبدالله مدینی، اِبْن ِ مَدینی ، ابوالحسن علی بن عبدالله بن جعفر بن نجیح ، از پیشروان علوم حدیث در بغداد• عبدالله بن محمد مدینی بلوی، بَلَوی، ابومحمد عبدالله بن محمد مَدینی، مورخ مصری• ابوسعید ابراهیم بن سعدان کاتب مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری• ابواسحاق ابراهیم بن شذره مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان• ابواسحاق ابراهیم بن عبداللّه مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری
...


کلمات دیگر: