کلمه جو
صفحه اصلی

ویش

فارسی به انگلیسی

virus


فرهنگ فارسی

موش گیر غلیواج .

(زیست‌‌‌شناسی) ویروس


جملات نمونه

ویشاکی، ویروس‌زدگی، ویش‌زدگی

virosis


ویشناک، بیماری مهلک یا شدید

virulent


ویشناکی، شدت یا کشندگی بیماری

virulence


ویشه

virion


ویشی، ویروسی

vital


ویش‌سان، ویروس‌مانند، ویشه‌وار

viroid


ویش‌ناس، ویروس‌شناس

virologist


ویش‌شناسی، ویروس‌شناسی

virologist


ویش‌کش، ویروس کش

virucide, viricide


لغت نامه دهخدا

ویش. [ ] ( اِ ) موش گیر. ( نسخه ای از فرهنگ اسدی ). غلیواج. زغن.

دانشنامه عمومی

ویش (پلون). ویش (به آلمانی: Wisch) یک شهر در آلمان است که در پلون واقع شده است. ویش ۷۴۹ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای آلمان

پیشنهاد کاربران

به معنی ویروس . پادویش= Antivirus


کلمات دیگر: