کلمه جو
صفحه اصلی

قابل قبول


برابر پارسی : پذیرفتنی، باورکردنی

فارسی به انگلیسی

admissible, acceptable, passable, reasonable, receivable, tolerable

فارسی به عربی

جائز , سالک , مقبول

مترادف و متضاد

acceptable (صفت)
قابل قبول، قابل پذیرش، پذیرفتنی، مقبول، مناسب، پسندیده، پذیرا، خوشایند، خوب

passable (صفت)
قابل قبول، قابل عبور، گذرپذیر، عبور کردنی

admissible (صفت)
قابل قبول، پذیرفتنی، مجاز، روا، قابل تصدیق

tolerable (صفت)
قابل قبول، متوسط، تحمل پذیر، نسبتا خوب، قابل تحمل، مدارا پذیر

allowable (صفت)
قابل قبول، مجاز، روا، جایز

believable (صفت)
قابل قبول، باور کردنی

receivable (صفت)
قابل قبول، پذیرفتنی، قابل وصول، دریافت کردنی، بروات وصولی

acceptive (صفت)
قابل قبول

فرهنگ فارسی

پذیرفتنی باور کردنی

لغت نامه دهخدا

قابل قبول. [ ب ِ ل ِ ق َ ] ( ص مرکب ) پذیرفتنی. باورکردنی.

فرهنگ فارسی ساره

پذیرفتن


پیشنهاد کاربران

acceptable


کلمات دیگر: