کلمه جو
صفحه اصلی

فتح کردن


برابر پارسی : پیروز گشتن، چیره شدن، گشودن

فارسی به انگلیسی

conquer, carry, take, to conquer, to open, to win a victory

to conquer, to open, to win a victory


conquer, carry, take


فارسی به عربی

افتح , خفض

مترادف و متضاد

win (فعل)
بردن، تحصیل کردن، بدست اوردن، تسخیر کردن، فتح کردن، پیروز شدن، غلبه کردن، فاتح شدن، غلبه یافتن بر

conquer (فعل)
تسلیم کردن، تسخیر کردن، فتح کردن، مغلوب کردن، پیروزی یافتن بر، غالب امدن، ستاندن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گشادن گشودن تسخیر کردن .

لغت نامه دهخدا

فتح کردن. [ ف َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گشادن. گشودن :
دلیر آمدی سعدیا در سخن
چو تیغت به دست است ، فتحی بکن.
سعدی.
رجوع به فتح شود.

واژه نامه بختیاریکا

شِکال کِردِن


کلمات دیگر: