کلمه جو
صفحه اصلی

فراروی

فارسی به انگلیسی

against, encroachment, opposite, transgression

against, encroachment, opposite


فارسی به عربی

تجاوز

مترادف و متضاد

underhand (قید)
فراروی

behind back (قید)
فراروی

in absence (قید)
فراروی

فرهنگ فارسی

پیش رو، برابر، به معنی سرشناس ومعروف نیزگفته اند
۱ - پیش روی برابر ۲ - ( صفت ) سرشناس معروف .

فرهنگ معین

(فَ ) ۱ - (ق مر. ) پیش روی ، برابر. ۲ - (ص مر. ) سرشناس ، معروف .

لغت نامه دهخدا

فراروی. [ ف َ ] ( ص مرکب ) سرشناس و معروف : کسانی که نامدار و فراروی بودند همه آنجای حاضر بودند و بنشستند. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ عمید

۱. پیشِ رو، برابر.
۲. (صفت ) [قدیمی، مجاز] سرشناس، معروف.


کلمات دیگر: