کلمه جو
صفحه اصلی

قالب زنی

مترادف و متضاد

snap (اسم)
چفت، شتاب زدگی، ضربه محکم و ناگهانی، بشکن، قفل کیف و غیره، قالب زنی، گاز ناگهانی سگ، قزن قفلی، گیره فنری، یک گاز، عکس فوری گرفتن

فرهنگ فارسی

۱ - در قالب آوردن چیزی را ۲ - دروغ گویی جعل ۳ - مهر کردن پارچه و آن بدین ترتیب است که استاد کار پس از نشستن در جای خود ابتدا یکی از پارچه های مازو شده را - که کنار دستش قرار دارد - بر می دارد و روی پیشخوان پهن می کند و از روی نقشه ای که جلو وی پهن است و عبارتست از تصویر پرده یا رومیزی یا چیزی دیگر که باید قلمکار بسازد قالب مخصوص آن نقش را بر می دارد و سطح کنده شده آن را در کاسه ای رنگی - که کنار دستش گذاشته - فرو می برد و بعد روی پارچه ای که بر پیشخوان پهن کرده می گذارد و با دست بپشت قالب فشار می آورد تا نقش روی قالب عینا روی پارچه منعکس شود .

فرهنگ معین

( ~ . زَ ) (حامص . ) ۱ - در قالب آوردن چیزی را. ۲ - دروغ گویی ، جعل . ۳ - مهر کردن پارچه .


کلمات دیگر: