کلمه جو
صفحه اصلی

قاش کردن

فارسی به انگلیسی

to slice, to cut (open), to splinter


فارسی به عربی

شریحة

مترادف و متضاد

slice (فعل)
بریدن، قاش کردن، قاچ کردن، باریک بریدن

sliver (فعل)
بریدن، قاش کردن، تراشه کردن، چاک خوردن

flitch (فعل)
قاش کردن


کلمات دیگر: