کلمه جو
صفحه اصلی

فالگیر


مترادف فالگیر : رمال، طالع بین، عراف، فالچی، فال زن، فالگو، کاهن

برابر پارسی : کف بین، پیشگوی

فارسی به انگلیسی

fortune-teller, soothsayer, augur, fortuneteller, mentalist

fortune-teller


augur, fortuneteller, mentalist


فارسی به عربی

متنبی

مترادف و متضاد

augur (اسم)
شگون، غیب گو، فال بین، فالگیر

soothsayer (اسم)
طالع بین، فال بین، فالگیر

fortune-teller (اسم)
طالع بین، فالگیر

haruspex (اسم)
غیب گو، فالگیر، روده بین

druid (اسم)
کشیش، فالگیر، کاهن

رمال، طالع‌بین، عراف، فالچی، فال‌زن، فالگو، کاهن


فرهنگ فارسی

الکساندر مجسمهساز فرانسوی ( و. تولوز ۱۸۳۱ ف. ۱۹٠٠ م . ) از اهل جنوب فرانسه و صنعتکاری پر حرارت و با تخیل است . آثار وی اگر چه از حیث اهمیت متفاوتند ولی عموما حیات و حرکت را کام مجسم میسازند ازکارهای عمده او : فاتح در جنگ خروس ( ۱۸۹۴ ) رقاصه ( ۱۸۹۵ ) زنهای طاوسی ( ۱۸۹٠ ) می باشد . عموما اشخاص و حیوانات که با حال عصبانی و غضبناک ساخته شده اند تنوع استاد و قوه ابتکار صنعتکار را ظاهر میسازند . فالگیر در مجسمه های سنو نسان دو پل کاردینال وئیر روش ژاکلین نه تنها خواسته است بطور واقعی بصورت اصلی نزدیک شود بلکه سعی کرده عناصر طبیعی و اخقیی که شخصیتهای مخصوصی را تشکیل می دهد کام آشکار سازد .
( صفت ) آنکه فال گیرد طالع بین فالگو .

فرهنگ معین

[ ع - فا. ] (ص فا. ) کسی که فال می گیرد، طالع بین .

لغت نامه دهخدا

فال گیر. ( نف مرکب ) فالچی.فال گو. زاجر. ( یادداشت بخط مؤلف ). شخصی که ادعای اخبار از مستقبلات کند به توسط احضار اموات و سؤال نمودن از ایشان ، و این مطلب در شریعت موسوی ممنوع بود و مرتکب آن بایستی سنگسار شود. ( قاموس کتاب مقدس ).

فرهنگ عمید

= فال بین

گویش اصفهانی

تکیه ای: tâlehvin
طاری: fâlgir
طامه ای: rammâl
طرقی: fâlgir / rammâl
کشه ای: fâlbin
نطنزی: rammâl / fâlgir


پیشنهاد کاربران

کسی که آشنایی به فال های قهوه، تاروت، حافظ ، مصری، چینی و غیروه دارد.


کلمات دیگر: